- بس گرفتن
- باز ماندن بس کردن
معنی بس گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بدون زحمت چیزی بدست آوردن
بوناک شدن
چیز داده را گرفتن فراز گرفتن باز گرفتن واستدن استرداد: کتابش را پس گرفت، مکافات یافتن پاداش یافتن پاد افراه یافتن: از هر دست که بدهی پس میگیری. یا پی گرفتن بایع سلعه را از مشتری. متاع فروخته را از مشتری پس گرفتن وردبهای آن. یا پس گرفتن درس از طفل. درس خوانده را از طفل پرسیدن
بی رنج و زحمت چیزی به چنگ آوردن، از فرصتی مناسب استفاده کردن و نتیجه گرفتن
گرفتن چیزی که به کسی داده شده، واستدن
چیزی را که فروخته شده از خریدار گرفتن و پول آن را رد کردن
چیزی را که فروخته شده از خریدار گرفتن و پول آن را رد کردن
بو برداشتن، خوشبو یا بدبو شدن، بوناک شدن
گرفتن، برداشتن، برداشتن چیزی از روی زمین، ستردن یا برداشتن چیزی از جایی
((~گِ رِ تَ))
فرهنگ فارسی معین
چیز داده را گرفتن، بازگرفتن، واستدن، متاع فروخته شده را از مشتری بازگرفتن و رد بهای آن
Repossess, Withdraw
изымать , снимать
wiedererlangen, abheben
забрати назад , забирати
odzyskać, wycofać
取回 , 撤回
recuperar, retirar
recuperare, ritirare
recuperar, retirar
récupérer, retirer
terugnemen, terugtrekken
เอาคืน , ถอน
mengambil kembali, menarik
يسترجع, سحب
पुनः प्राप्त करना , वापस लेना
לשוב אל , למשוך
取り戻す , 引き出す
되찾다 , 철회하다
geri almak, geri çekmek
kuchukua tena, kujiondoa
ফিরিয়ে নেওয়া , প্রত্যাহার করা
واپس لینا , واپس لینا
اتخاذ
عادت کردن