جدول جو
جدول جو

معنی بس گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

بس گرفتن
(مُ زَ نَ)
بازماندن و بس کردن. (آنندراج) :
مگو کام دل خود را ز حیرت کس نمیگیرد
چه میگویی ترا دیدم زبانم بس نمیگیرد.
وحید (از آنندراج) ، بارگاه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بس گرفتن
باز ماندن بس کردن
تصویری از بس گرفتن
تصویر بس گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
گرفتن چیزی که به کسی داده شده، واستدن
چیزی را که فروخته شده از خریدار گرفتن و پول آن را رد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بر گرفتن
تصویر بر گرفتن
گرفتن، برداشتن، برداشتن چیزی از روی زمین، ستردن یا برداشتن چیزی از جایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بو گرفتن
تصویر بو گرفتن
بو برداشتن، خوشبو یا بدبو شدن، بوناک شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بل گرفتن
تصویر بل گرفتن
بی رنج و زحمت چیزی به چنگ آوردن، از فرصتی مناسب استفاده کردن و نتیجه گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
(وُ)
گرفتن چیزی بعد از آنکه داده باشند. بازستدن چیزی که داده باشند. فرازگرفتن. بازگرفتن. واستدن. استرداد (ابداً تسترد ماوهب الدهر فیالیت جوده کان بخلا).
- پس گرفتن بایع سلعه را از مشتری و غیره، بازگرفتن بایع متاع فروخته را از مشتری و ردّ بهای آن.
- پس گرفتن درس طفل و غیره، شنیدن معلم سبق خوانده و آموخته طفل را از طفل.
، پاداش و بادافراه یافتن. بمکافات رسیدن.
- امثال:
از هر دست بدهی پس میگیری، یا از هر دست دادی پس میگیری
لغت نامه دهخدا
چیز داده را گرفتن فراز گرفتن باز گرفتن واستدن استرداد: کتابش را پس گرفت، مکافات یافتن پاداش یافتن پاد افراه یافتن: از هر دست که بدهی پس میگیری. یا پی گرفتن بایع سلعه را از مشتری. متاع فروخته را از مشتری پس گرفتن وردبهای آن. یا پس گرفتن درس از طفل. درس خوانده را از طفل پرسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بل گرفتن
تصویر بل گرفتن
بدون زحمت چیزی بدست آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بو گرفتن
تصویر بو گرفتن
بوناک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بل گرفتن
تصویر بل گرفتن
((بُ گِ رِ تَ))
چیزی را از روی هوا گرفتن، مجازاً از یک فرصت مناسب به نفع خود سود جستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بو گرفتن
تصویر بو گرفتن
((گِ رِ تَ))
گندیدن، فاسد شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
((~گِ رِ تَ))
چیز داده را گرفتن، بازگرفتن، واستدن، متاع فروخته شده را از مشتری بازگرفتن و رد بهای آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
عدٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
Repossess, Withdraw
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
récupérer, retirer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
odzyskać, wycofać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
לשוב אל , למשוך
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
изымать , снимать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
واپس لینا , واپس لینا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
ফিরিয়ে নেওয়া , প্রত্যাহার করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
kuchukua tena, kujiondoa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
geri almak, geri çekmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
되찾다 , 철회하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
取り戻す , 引き出す
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
पुनः प्राप्त करना , वापस लेना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
забрати назад , забирати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
mengambil kembali, menarik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
เอาคืน , ถอน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
terugnemen, terugtrekken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
wiedererlangen, abheben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
recuperar, retirar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
recuperare, ritirare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
recuperar, retirar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پس گرفتن
تصویر پس گرفتن
取回 , 撤回
دیکشنری فارسی به چینی